به گزارش راهبرد معاصر؛ رومینا دختر 13 ساله تالشی است که توسط پدرش به قتل رسید . پدر رومینا او را در خواب با داس سر برید . مرگ دردناک رومینا اشرفی دختر نوجوان تالشی به دست پدرش، در هفتههای اخیر به یکی از جنجالیترین پروندههای قتل تبدیل شد که بازتاب فراوانی در جامعه پیدا کرد. این تصاویر مجموعهای است، از روزهای پس از مرگ تلخ رومینا اشرفی.
پدر رومینا اشرفی گفت: من نمیخواستم رومینا را تحت فشار بگذارم و میخواستم او آزاد باشد؛ من با حجابش مشکلی نداشتم اصراری نداشتم لباس خاصی بپوشد. هر لباسی میگفت دوست دارم همان را برایش میخریدم من رومینا را دوست داشتم، ولی عصبی شدم و الان زمان قابل بازگشت نیست.
رومینا اشرفی دختر ۱۴ ساله که دو هفته پیش توسط پدرش با داس به قتل رسیده است.
امین میری که سابقه اجرای چند نمایش با موضوعات ملتهب اجتماعی را دارد، علاقهمند است با پدر و خانواده رومینا گفتگو کند و میگوید: امروز همه پدر رومینا را مقصر میدانند که مقصر هم هست ولی باید دید چه عوامل و دلایلی افراد را به سمت فرزندکشی میکشاند.
این هنرمند در گفتگو با ایسنا ادامه داد: وقتی فردی دست به فرزندکشی میزند باید دوره کودکی، خانواده، محیط و اجتماعی را که در آن رشد کرده، مورد مطالعه قرار داد تا مشخص شود آن شخص به چه دلایلی دست به چنین خشونتی زده است.
او یادآوری کرد: پروندههای زیادی همانند پرونده رومینا وجود دارد. وقتی پژوهشگر وارد مرحله تحقیقات میشود، خود تحقیقات، مسیر درست را به او نشان میدهد.
میری، اجرای نمایشهای مستند اجتماعی را نیازمند همکاری و هماهنگی میان بخشهای گوناگون همچون وزارت فرهنگ و ارشاد ، قوه قضاییه، وزارت بهداشت، شهرداری و ... دانست و توضیح داد: باید پل ارتباطی میان همه نهادهایی که در حوزه اجتماعی فعال هستند، ایجاد شود. وقتی این ارتباط برقرار و بوروکراسی اداری حذف شود، هنرمندی که دغدغهمند باشد با راحتی بیشتری میتواند وارد مسیر تحقیق شود ولی در حال حاضر بخش اعظمی از انرژی هنرمند، صرف گرفتن مجوز میشود آن هم مجوزی که معلوم نیست بدهند یا ندهند.
او اتفاقاتی را که درباره بیمه هنرمندان در سه ماه اول امسال رخ داد و ناهماهنگیهایی را که در این زمینه ایجاد شد، مثال زد و ادامه داد: از ابتدای کرونا اعلام شد صندوق حمایت از هنرمندان حق بیمه سه ماهه
نخست امسال را میپردازد ولی تا به امروز این موضوع با اگر و اما رو به رو شده و اخبار متناقضی درباره آن منتشر شده است. وقتی مسالهای به این سادگی این چنین درگیر ناهماهنگی میان دو سه ارگان مختلف میشود، چگونه میتوان انتظار داشت که میان وزارت ارشاد و سازمان زندانها و قوه قضاییه تعامل صورت گیرد.
این کارگردان درباره دیگر دلایل کم رغبتی هنرمندان برای ساخت نمایشهای اجتماعی توضیح داد: چون این سوژهها خط قرمزی است و گرفتن مجوز و مجاب کردن مدیران، کار دشواری است.
میری با ارایه توضیحاتی درباره تجربه شخصی خودش در اجرای نمایش «احساس آبی مرگ» اضافه کرد: برای همین نمایش، تا زمانی که اجرا را ندیدند، با آن مخالفت میکردند. به هر حال این سوژهها برای اثرگذاری باید مستند باشد وگرنه بر اساس مطالب جراید و گفتگوهای ژورنالیستی نمیتوان نمایشی اثرگذار نوشت و اجرا کرد.
او تاکید کرد: اجرای این گونه آثار نیازمند حمایت مالی در دوره تحقیقات است. برای اجرای نمایش دیگرم، «شلتر»، مهدی شفیعی مدیر وقت مرکز هنرهای نمایشی، مبلغی اندک را برای تحقیقاتم اختصاص داد. به هر حال برای اجرای این گونه آثار، هنرمند بیش از هر چیز باید دغدغه شخصی داشته باشد چون این گونه سوژهها زمانبر است.
میری یادآوری کرد: برای اجرای نمایش «احساس آبی مرگ» هم نامههای قادر آشنا که پیشتر هم مدیر اداره کل هنرهای نمایشی بود، به قوه قضاییه سبب شد بتوانم مصاحبههای متعددی در کانون اصلاح و تربیت داشته باشم. یعنی همه این هماهنگیها و همکاریها بستگی به مدیری دارد که در آن دوره بر مسند کار است چون متاسفانه هیچ ارتباط سیستماتیکی میان ارشاد و قوه قضاییه و سازمان زندانها وجود ندارد.
او در پاسخ به این پرسش که برخی از هنرمندان میگویند مخاطب از سوژههای اجتماعی استقبال نمیکند، توضیح داد: این نمایشها اتفاقا مخاطب دارد. هر دو نمایش من با استقبال تماشاگران رو به رو شدند. البته شخصا در مراحل پایانی کار به مخاطب فکر میکنم ولی اگر نمایش به شکل درستی کار شود، مخاطب هم خواهد داشت چون تماشاگر متوجه اصالت کار میشود و باید نمایش برایش باورپذیر باشد.
میری یادآوری کرد: با اینکه هر دو نمایش من موضوعات ملتهبی داشتند ولی از سوی مردم عادی هم مورد توجه قرار گرفتند و در میان تماشاگرانمان، مادربزرگهایی با چادر گل گلی هم داشتیم.
او در پاسخ به پرسشی دیگر که چگونه میتوان دامنه اثرگذاری این نمایشها را گستردهتر کرد و آنها را میان لایههای مختلف جامعه برد، گفت: این نمایشها زمانی میتواند بر تودههای مردم اثرگذار باشد که در شهرها و روستاهای گوناگونی به صحنه برود.
میری ادامه داد: تاثیر تئاتر مستند بیش از فیلم داستانی است. این گونه آثار نگاه مخاطب را عوض میکنند. در طول اجراهایمان شاهد اتفاقات عجیبی بودیم. مخاطبی گفت از کشتن پدرم پشیمان شدم و دیگری که اهل دعوا بود، مسیر زندگیاش عوض شد و از دانشگاه سردرآورد.
این هنرمند که اصالتا اهل زاهدان است و نمایش «احساس آبی مرگ» را در این شهر اجرا کرده، افزود: در آنجا موردی محکوم به اعدام بود و چیزی هم به زمان اجرای حکمش نمانده بود ولی اولیای دم بعد از دیدن نمایش، از اجرای حکم منصرف شدند و یکی از عواملی که در تغییر تصمیم آنها اثرگذار بود، همین نمایش بود. بنابراین این گونه آثار حتما میتوانند موثر باشند.
او که نمایش «احساس آبی مرگ» را در زاهدان، سیاهکل و «شلتر» را در شیراز اجرا کرده است، درباره حمایت از گروههای نمایشی برای اجرای آثارشان در دیگر شهرها گفت: زاهدان شهر خودم بود و حمایتهایی از ما شد. البته دریافت مالی وجود نداشت ولی هزینه بلیت و اسکانمان تامین شد و سالن هم رایگان بود. اجرای سیاهکل هم به درخواست خانواده یکی از متهمان انجام شد و تنها در اجرای شیراز اسپانسری داشتیم ولی مرکز هنرهای نمایشی و ارشاد استانها برای اجرا در دیگر شهرها، به هیچ عنوان کمکی نکردند. برای خود ما هم خیلی سخت بود که بدون حمایت، اجرا برویم.
میری خاطرنشان کرد: اجرای این گونه نمایشها حتما نیازمند حمایت است و اگر همراهی میکردند، حتما در شهرهای مختلفی اجرا میکردیم ولی حامیان مالی بخش خصوصی عموما از نمایشهایی حمایت میکنند که بازیگرانی چهره داشته باشند و به محتوا و سوژه کاری ندارند.
او از مشکلی دیگر هم یاد کرد و افزود: وضعیت سالنهای تئاتر در تهران هم خوب نیست چه برسد به شهرهای دیگر اما به هر حال گروه میتواند خود را با آن وفق دهد. دهه هفتاد هم گروهها در شهرهای مختلف اجرا میرفتند اما تئاتر همواره نیازمند حمایت دولت است و بدون این حمایت، کیفیت آثار بسیار نازل خواهد شد چون گروه اجرایی به ناچار به کسب درآمد و تامین هزینهها میاندیشد. / ایسنا